حتما برای شما هم پیش آمده است واژه مفروضات را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (مفروضات یعنی چه ? ).
معنی مفروضات
مترادف و معادل واژه «مفروضات»:
- جمع مفروض
- فرض شده ها
- واجبات
- اطلاعات
اشتباه تایپی: | ltv,qhj |
مفروضات به عربی: | بیانات معلومات |
مفروضات به انگلیسی: | premise data things granted or supposed |
معنی مفروضات در لغتنامه دهخدا
مفروضات [ م َ ] ( ع ص، اِ ) ج ِ مفروضة ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا )، مأخوذ از تازی، اوامر خداوندی ( ناظم الاطباء ) || فرض شده ها، و رجوع به مفروض شود.
مفروض یعنی چه ?
مترادف و معادل واژه مفروض:
- فرضی پنداشته
- تصورشده
- فرض شده
- واجب
- واجب شده
لغت نامه دهخدا:
مفروض [ م َ ] ( ع ص ) واجب و فریضه کرده || فرموده ٔخدای، آنچه خدا بر بندگان خود واجب ساخته است. || فرض کرده شده، فرض شده. مُتَصَوَّر || سوفار کرده و رخنه کرده شده از هر چیزی.
|| بریده کرده، بریده بریده کرده. قوله تعالی : لاَ َٔتخذن من عبادک نصیباً مفروضاً؛ ای مقتطعاً محدوداً، مقطوع محدود.
مفروض در لغتنامه معین
(مَ ) [ ع ] =
۱ – (اِمف) واجب کرده شده
۲ – (ص) فرض شده
فرهنگ عمید:
فرض شده، واجب.
معنای فرض در لغتنامه دهخدا
فرض [ ف َ ] ( ع اِ ) رخنه کمان که سوفار و جای چله آن است، آن جای از کمان که زه بدان افتد.ج، فِراض || آتش زنه || جای زدن از آتش زنه یا رخنه آتش زنه.
|| دهانه جوی: ج، فراض || فرموده و واجب کرده خدای عزوجل بر بندگان، آنچه به دلیل قطعی ثابت باشد و در آن شبهتی نبود و مخالفش را تکفیر و تارک آن را عذاب بود. ( تعریفات ). آنچه خداوند بر بندگانش واجب کرده است و بدان سبب فرض نامیده اند که آن را حدود و نشانه هایی است: طاعت ایشان فرض بوده است. ( تاریخ بیهقی ).
چون به در مصطفی نایب حسان تویی
فرض بود نعت او حرز امم ساختن خاقانی
کعبه را یک بار حج فرض است و حضرت کعبه وار
حج ما هر هفته عمدا برنتابد بیش از این خاقانی
طلب کردن علم از آن است فرض
که بی علم کس را به حق راه نیست امام الدین رافعی
– فرض عین: واجب عینی.
ای محافل را به دیدار تو زین
طاعتت بر هوشمندان فرض عین سعدی
– فرض کردن: انگاشتن، تصور کردن، پنداشتن.
– || واجب شمردن، واجب کردن:
به ما بر خدمت خود عرض کردی
جزای آن به خود برفرض کردی نظامی
|| نماز: مجازاً، نماز واجب :
به هفت نوبت چرخ و به پنج نوبت فرض
بدین دو صبح مزور ز آتش وسیماب خاقانی
فرض صبوح عید را کز تو به خواب فوت شد
صد ره اگر قضا کنی تا ز صبوح نشمری خاقانی
مطالب پیشنهادی
مفروضات یعنی چه ?