حتما برای شما هم پیش آمده است اصطلاح « منضم به نامه » را بشنوید یا مشاهده کرده باشید و از معنی دقیق آن مطلع نباشید، در این مطلب معنی دقیق این کلمه را مرور میکنیم (بنگاه یعنی چه ?).
Table of contents
معانی مختلف منضم به نامه
- پیوست: به طور کلی، هرگونه مدرک یا سندی که به همراه نامه ارسال میشود، پیوست نامیده میشود.
- ضمیمه: ضمیمه به اطلاعات تکمیلیای گفته میشود که برای توضیح بیشتر موضوع نامه یا ارائه اطلاعات اضافی به آن اضافه میشود.
- ملحق: ملحق به متنی گفته میشود که به متن اصلی اضافه شده و جزئی از آن محسوب میشود.
کاربرد منضم به نامه
- ارسال مدارک: برای مثال، اگر برای درخواست شغل رزومه خود را به همراه نامه ارسال میکنید، میتوانید در نامه بنویسید “رزومه منضم به نامه است”.
- ارائه اطلاعات تکمیلی: برای مثال، اگر در نامهای به موضوعی اشاره میکنید و میخواهید اطلاعات بیشتری درباره آن ارائه دهید، میتوانید آن اطلاعات را به عنوان ضمیمه به نامه ارسال کنید.
- ارجاع به متن دیگر: برای مثال، اگر در نامهای به متنی دیگر ارجاع میدهید، میتوانید آن متن را به عنوان ملحق به نامه ارسال کنید.
نکاتی در مورد استفاده از منضم به نامه
- وضوح: در استفاده از عبارت “منضم به نامه” باید دقت کنید که منظور شما از آن چیست.
- دقت: اطمینان حاصل کنید که پیوستها یا ضمیمههای شما به درستی به نامه الصاق شدهاند.
- نامگذاری: نام پیوستها و ضمیمههای خود را به طور واضح و گویا انتخاب کنید.
منضم به نامه میتواند معانی مختلفی داشته باشد، اما به طور کلی به پیوست یا ضمیمه یک نامه اشاره میکند.
کاربرد منضم به نامه
- ارسال مدارک: برای مثال، اگر برای درخواست شغل رزومه خود را به همراه نامه ارسال میکنید، میتوانید در نامه بنویسید “رزومه منضم به نامه است”.
- ارائه اطلاعات تکمیلی: برای مثال، اگر در نامهای به موضوعی اشاره میکنید و میخواهید اطلاعات بیشتری درباره آن ارائه دهید، میتوانید آن اطلاعات را به عنوان ضمیمه به نامه ارسال کنید.
- ارجاع به متن دیگر: برای مثال، اگر در نامهای به متنی دیگر ارجاع میدهید، میتوانید آن متن را به عنوان ملحق به نامه ارسال کنید.
مثال:
جناب آقای …………..
با سلام و احترام
در پی نامه مورخ …………..، رزومه خود را منضم به این نامه ارسال مینمایم.
با تشکر
………………
در این مثال، نویسنده نامه رزومه خود را به عنوان پیوست نامه ارسال کرده است.
معنی منضم
مترادف و معادل واژه منضم:
- پیوست
- ضمیمه
- ملحق
- همراهشده
معنی انگلیسی
- annexed
- joined
- supplementary
- incidental
/monzamm/
معنای منضم لغتنامه دهخدا
منضم [ م ُ ض َم م ] ( ع ص ) پیوسته شونده و آمیخته شونده و فراهم آینده به چیزی ( آنندراج )، ضمیمه شده و افزوده شده و پیوسته شده و ملحق گشته و درج شده و در میان نهاده شده و آمیخته شده و فراهم آمده ( ناظم الاطباء ) باهم آمده. فراهم آمده، افزوده ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
با مدحت تو ضم کنم اکنون دعای خیر
آن به که با مدیح دعا نیز منضم است ابن یمین.
– منضم شدن: ضمیمه شدن. پیوستن. ملحق شدن. درآمیختن : در آن وقت که… قبایل مغول بدو منضم شد رسوم ذمیمه که معهود آن طوایف بودست… رفع کرد، اگر در حال ادراک روح خواطر نفسانی با مدرک روحانی منضم نشود… ( مصباح الهدایه چ همایی ص 175 ).
– منضم کردن: ضمیمه کردن، به هم پیوستن، به هم پیوند دادن، فراهم آوردن :
فلک قدرا تو می دانی نیم زآنها که در مدحت
ز بی سرمایگی طبعم کند با در شبه منضم ابن یمین
– منضم گردیدن: منضم شدن : اگر باعث اول داعیه صدق و طلب مزید حال بود و بعد از آن شایبه نفسانی با آن منضم گردد، اعتبار باعث اول را بود، رجوع به ترکیب منضم شدن شود.
|| لؤلؤ منضم: مروارید میان باریک || اصبح منضماً؛ میان باریک گردید چنانکه گویی قسمتی از آن به قسمت دیگر پیوست.
معنی منضم در لغتنامه معین
(مُ ضَ مّ ) [ ع ] (اِ مف) ضمیمه شده، پیوسته شده.
فرهنگ عمید:
ضمیمه شده، همراه شده، پیوسته.
فرهنگ فارسی:
ضمیمه شده، همراه شده، پیوسته
( اسم ):
۱ – فراهم آمده
۲ – ضمیمه شده پیوسته، یا لولو منضم، مروارید میان باریک.